فناوری و دو روی سکه: تأثیرات مثبت و منفی در زندگی انسان

فناوری و دو روی سکه: تأثیرات مثبت و منفی در زندگی انسان

تأثیر فناوری بر زندگی انسان را می‌توان از ابعاد مختلفی بررسی کرد. برخی آن را یک تغییر مثبت می‌دانند، در حالی که برخی دیگر آن را تهدیدی برای جهان بر می‌شمارند. تأثیر فناوری بر زندگی انسان اشکال متنوع و مختلفی دارد، از گام‌های بزرگ پیشرفت و توسعه آن مانند هوش مصنوعی پیشرفته و رباتیک گرفته تا گام‌های کوچکتر مانند گوشی‌های هوشمند که میلیون‌ها نفر در سراسر جهان آن را پذیرفته‌اند.

فناوری چه تأثیری بر زندگی روزمره ما دارد و چگونه به تکامل خود ادامه خواهد داد؟

آلن مکلین (Alan Mclean)، طراح محصولات رفاه دیجیتال در گوگل، به این سؤال این‌گونه پاسخ می‌دهد: بدیهی است که امروزه هر جنبه‌ای از زندگی را در نظر بگیرید فناوری بخش جدانشدنی آن است. بسیاری از تغییراتی که فناوری در زندگی ما ایجاد کرده باورنکردنی است، به‌گونه‌ای که نمی‌توانم تصور کنم روزی آن را نداشته باشم. امروزه به کمک تکنولوژی ما به راحتی می‌توانیم با خانواده‌هایمان چه دور و چه نزدیک ارتباط برقرار کنیم، یا از خانه کارهای خود را پیش ببریم و حتی با همکاران خود همکاری و مراوده داشته باشیم.

اکنون ما دسترسی بی‌نظیری به اطلاعات داریم و می‌توانیم با افراد دیگری که علایق مشترکی با ما دارند ارتباط برقرار کنیم. با وجود نقش قدرتمند فناوری در ریتم زندگی روزانه‌ ما و توانایی انجام خیلی از کارها در هر زمانی که بخواهیم، بازهم این درک وجود دارد که فناوری با تصویر کامل از نیازهای ما همنوا نیست.

دوراهی‌های فناوری کدام‌اند؟

نگاه به فناوری و تأثیر آن در زندگی همیشه دو سویه روشن و تاریک دارد. به‌عنوان مثال:

  • فناوری امکان ارتباطات بین‌فردی بسیاری را فراهم کرده است، اما با این حال هرگز پیش از این ما تا این حد احساس تنهایی نکرده بودیم.
  • رسانه‌های اجتماعی نیروی قدرتمندی برای ابراز نظر و پاسخگویی هستند. اما ویژگی‌هایی چون کوتاه و سرگرم‌کننده بودن آن‌ها در بهترین حالت می‌تواند منجر به کاهش کیفیت گفتگو شود یا در سوی دیگر، فضایی برای قلدری و تندروی فراهم کند. (در اینجا مکلین مثال Gamergate را می زند.)
  • مطالعات بالینی زیادی برای داشتن خوابی با کیفیت به‌عنوان نیاز ضروری انسان‌ها، بر عدم استفاده از صفحه‌های نمایشی قبل از خواب تأکید می‌کنند.

استیو جابز عادت داشت کامپیوتر را دوچرخه‌ای برای ذهن خطاب کند. آلن مکلین معتقد است این دیدگاه استیو جابز جای تعجب دارد چون از نظر او ابتدا باید پرسید آیا مغز ما برای این نوع تمرین طراحی شده است؟ و توضیح می‌دهد: پس چگونه است که افراد بسیاری از بودن مدت‌زمان زیادی آنلاین احساس خستگی می‌کنند؟ مکلین تأکید می‌کند که باید توجه داشت نیازهای ما در طول روز دائم در حال تغییر هستند، اما فناوری که در خدمت ماست این‌گونه نیست.

آیا این روزها سم‌زدایی دیجیتالی ضروری است؟

سویۀ تاریک نگرش به فناوری آنجاست که انسان فی‌الذاته از آنچه برایش جدید و ناشناخته است می‌ترسد. ترس از تکنولوژی چیز جدیدی نیست، چنانکه پیش از این در ارتباط با تلفن یا تلویزیون وجود داشت و تصور می‌شد که این‌ها زندگی انسان‌ها را مختل می‌کنند. امروز مشخص شده است که این ابزارها هم مانند هر ابزار دیگری می‌تواند هم مورد استفاده مفید و هم سوءاستفاده قرار گیرند.

مجله نیویورک تایمز در گزارشی می‌نویسد که تصمیم به ترک فضاهای دیجیتالی، بعد از تصمیم به کاهش وزن و ترک سیگار بالاترین رتبه را در بین تصمیمات آخر سالی در کریسمس دارد که در بین کاربران توییتر به اشتراک گذاشته می‌شود. گویی مردم به شدت دنبال جدا کردن زندگی روزمره‌شان از فضای دیجیتالی هستند و با خالی کردن اتاق‌های خوابشان از هر گونه اسکرین و دوری از تلفن‌های همراهشان می‌خواهند به نوعی سم‌زدایی دیجیتالی انجام دهند. این نوع اقدامات به این خاطر است که مردم فکر می‌کنند فناوری‌های دیجیتالی زندگی ما را تحت فشار گذاشته و زندگی ناسالم برای ما ایجاد کرده‌اند. اما مطالعات چیز دیگری می‌گویند.

آیا فناوری استرس‌زا است؟

بنابر گزارش نیویورک تایمز، مطالعات جدیدی که توسط محققان “پیو” و دانشگاه “راتگرز” صورت گرفته، نشان می‌دهد افرادی که به صورت مکرر و ساعات بالا از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، نسبت به افرادی که کمتر از فناوری استفاده می‌کنند استرس بیشتری را تجربه نمی‌کنند و در واقع هر دو قشر سطح استرس یکسانی دارند و حتی برای زنان، استفاده از ابزارهای دیجیتالی خاص منجر به کاهش استرس می‌شود.

محققان “پیو” و دانشگاه “راتگرز” سطح استرس افراد را در یک گروه منتخب از بین افرادی که میزان استانداردی از استرس را دارا بودند اندازه‌گیری کردند. سپس تکرار حضورشان در فضای مجازی را هم در نظر گرفتند. همچنین آن‌ها عوامل جمعیت‌شناختی چون وضعیت تأهل و میزان تحصیلات را هم لحاظ کردند. آن‌ها هیچ سطوحی از استرس در بین کاربران فناوری پیدا نکردند؛ حتی زنانی که مرتباً از توییتر، ایمیل و اپ‌های اشتراک‌گذاری عکس استفاده می‌کردند، در مقایسه با کسانی که استفاده نمی‌کردند ۲۱ درصد استرس کمتری را تجربه کرده بودند. دانشمندان علوم اجتماعی می‌گویند این می‌تواند به این دلیل باشد که به اشتراک گذاشتن رویدادهای زندگی می‌تواند حس خوشبختی را افزایش دهد.

لی رینی (Lee Rainie)، مدیر تحقیقات اینترنت، علم و فناوری در دانشگاه پیو (Pew) و یکی از محققان این مطالعه توضیح می‌دهد: در این مطالعه مشخص شد که بحث ایجاد برانگیختگی قوی حس حسادت به دوستانی با سطح زندگی بالاتر یا با تعطیلات بهتر و بچه‌های شادتر درست نیست. بلکه استثنا آنجایی بود که کاربران فیسبوک می‌توانستند شاهد اخبار مربوط به دوستانی باشند که توانسته‌اند با موفقیت از رویدادهای استرس‌زای زندگی مانند بیکاری یا بیماری بگذرند.

کیت همپتون، استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه راتگرز و یکی دیگر از محققان این مطالعه، می‌گوید نتایج این مطالعه در واقع به ما نشان می‌دهد که ما تأثیر فناوری در زندگی را بیش از حد ارزیابی می‌کنیم.

نقش فناوری در روابط بین انسان‌ها چیست؟

محققان در مراحل اولیه تعیین اثرات استفاده از فناوری بر مغز ما هستند. برخی می‌گویند که فناوری می‌تواند اضطراب و بی‌حوصلگی را افزایش دهد و توانایی تمرکز، یادگیری و به خاطر سپردن را کاهش دهد. اما برخی دیگر دریافته‌اند که فناوری می‌تواند اعتماد، حمایت اجتماعی و روابط نزدیک را افزایش دهد. به احتمال زیاد فناوری هر دو را انجام می‌دهد اما به نحوه استفاده مردم از آن بستگی دارد.

از سوی دیگر، بعضی دیگر از محققان نسبت به فناوری هشدار می‌دهند. مانند سوزان پینکر (Susan Pinker)، این متخصص روانشناسی رشد و نویسنده کتاب “اثر دهکده: چگونه روابط چهره‌به‌چهره می‌تواند ما را شادتر، باهوش‌تر و سالم‌تر کند”. او می‌گوید هیچ‌گاه فناوری نمی‌تواند جایگزین مناسبی برای تعاملات انسانی در موقعیت‌های استرس‌زا باشد. فناوری زمانی می‌تواند مؤثر عمل کند که برای تقویت مشارکت اجتماعی سالم به کار گرفته شود.

او توضیح می‌دهد که گاهی ما فکر می‌کنیم همه‌چیز به اطلاعات مربوط می‌شود اما بخش بزرگی از ارتباطات ما به روابط غیرکلامی مربوط می‌شود، مثل نوازش‌های کوچک یا لحن شما، مثل تن صدایی که نشان می‌دهد شما تنها نیستید و کسی در کنارتان حضور دارد.

به‌عنوان مثال، در مطالعه‌ای که در دانشگاه ویسکانسین-مدیسون انجام شد جمعی از کودکان را به دو دسته تقسیم کردند و بعد از ایجاد یک موقعیت استرس‌زا برای آن‌ها، گذاشتند دسته اول با مادرشان صحبت کنند و دسته دوم فقط پیام فوری برای مادرشان ارسال کنند. با اندازه‌گیری میزان ترشح هورمون کورتیزول (معروف به هورمون استرس) و هورمون اکسی‌توسین (هورمونی که به وقت داشتن رابطه خوب ترشح می‌شود) دریافتند که کودکانی که با مادران خود صحبت کردند استرس کمتری را تجربه کردند و احساسات مثبتی از خود نشان دادند، در حالی که آن دسته از کودکانی که فقط پیام دادند استرس را به وضوح تجربه کردند. در واقع فناوری شاید بتواند ارتباطات را بهتر و حتی تقویت کند اما هیچ‌گاه جایگزینی برای ارتباطات رو در رو نخواهد بود.

شاید آنچه تمام این محققان با مطالعاتشان می‌خواهند به ما نشان دهند این است که هرچیزی که از حدش بگذرد به ضد خودش تبدیل می‌شود. فناوری مزایای ارزشمند مختلفی دارد. بدون شک به ما در مبارزه با فقر و گرسنگی جهانی کمک می‌کند و همچنین می‌تواند برای مقابله با گرمایش جهانی حیاتی باشد. با این حال، پیشرفت فناوری اغلب با چالش همراه است. بر این اساس، به‌عنوان نوع بشر، باید مراقب باشیم که تا کجا می‌خواهیم پیش برویم، زیرا در مرحله‌ای، اگر زیاده‌روی کنیم، ممکن است راه بازگشتی وجود نداشته باشد.

منابع:

نوشته های مرتبط
یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلد های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

بیست − هفده =