به بهانه روز جهانی علم در خدمت توسعه و صلح
در دنیای نابرابر امروز که نیازهای شدیدی وجود دارد، علم به ابزاری حیاتی در جهت تلاش برای رسیدن به صلح و مراقبت از همه انسانها، چه در حال و چه در آینده، تبدیل شده است. همانطور که اقتصاددان «هرمان دیلی»[1] میگوید، آنچه اکنون به آن نیاز داریم، رویکردی ریشهای و اخلاقی و زیستمحیطی است که ما را به چالشی بزرگ میکشاند؛ در این قرن، اگر میخواهیم به عنوان یک گونه زنده بمانیم، باید رشد چشمگیر در سطح توسعه انسانی جهانی را با کاهش منابع در کشورهای ثروتمند سازگار کنیم. این کار آسانی نیست، اما هر رویکردی که به تعادل زیستمحیطی میپردازد، چنین اقتضا میکند.
خوشبختانه، علم و فناوری به ما منابعی ارائه میدهند و میتوانند همچنان به ما کمک کنند تا گرسنگی و فقر را ریشهکن کنیم، بهبود بهداشت را فراهم آوریم، بیعدالتی انرژی را پایان دهیم و به سایر اهداف توسعه پایدار سازمان ملل دست یابیم. ابزارهایی برای بهبود کارایی استفاده از آب، سیستمهای انرژی سبز توزیعشده، روشهای جدید برای مقابله با بیماریها و راهحلهایی برای بسیاری از مشکلات دیگر به وجود آمدهاند. البته میتوان گفت که علم پشت همه پیشرفتهای بزرگ در سلاحها و دیگر تجهیزات جنگی است، اما واقعیت این است که بسیاری از ابزارهای مشتق شده از علم و فناوری دارای کاربرد دوگانه هستند. پهپادها، به عنوان مثال، میتوانند در نجات کوهستانی جان انسانها را نجات دهند و همچنین از فاصله دور انسانها را بکشند. ما یاد گرفتهایم که ابزارهای شگفتانگیزی بسازیم، اما تنها ما مسئول استفاده از آنها هستیم. ما ابزارهای بسیار قدرتمندی برای ایجاد صلح داریم و خواهیم داشت؛ فقط باید تصمیم بگیریم که از آنها در جهت اهدافی استفاده کنیم که اخلاقی هستند، صلح را ترویج میدهند و به مراقبت از انسانها میپردازند، نه برای تخریب. زیرا تنها ما مسئول این ابزارها هستیم.
علم به ما این امکان را میدهد که سیستمهایی اختراع کنیم که انسانها را در مرکز اهدافمان قرار دهند. اما نگرش علمی به زندگی نیز میتواند به عنوان ابزاری بسیار قدرتمند برای صلحسازی عمل کند.
جراح و نویسنده، «آتول گاوانده»[2]، در یک سخنرانی در مراسم فارغالتحصیلی مؤسسه فناوری کالیفرنیا[3] صحبت خود را با این جمله آغاز کرد که «اگر این مکان وظیفهاش را به درستی انجام داده باشد، اکنون همه شما دانشمند هستید.» او با گروهی متنوع از تکنولوژیستها، تاریخدانان، زبانشناسان و فارغالتحصیلان رشتههای مختلف علوم انسانی سخن میگفت. با شگفتزده شدن همگان، او توضیح داد که علم نه یک حرفه، بلکه تعهدی به یک روش نظاممند تفکر است؛ وفاداری به شیوهای برای توضیح جهان از طریق آزمون و مشاهده واقعی.
«ما ابزارهای بسیار قدرتمندی برای صلحسازی داریم و خواهیم داشت؛ تنها باید تصمیم بگیریم که از آنها در جهت اهدافی استفاده کنیم که اخلاقی هستند و به مراقبت از انسانها میپردازند، نه به ویرانی.»
اول از همه، علم واکسنی است علیه غرور. علم به ما یادآوری میکند که همه چیز، از جمله خود ما، محدود است و به ما میگوید که اشتیاق بیپایان یک افسانه است. آزمایشها، اندازهگیریها و کمّیسازیها به طور مداوم ما را به یاد محدودیتها میاندازند. اینشتین گفت که انسانها چیزی جز موجوداتی محدود در فضا و زمان نیستند و فیلسوف «خاویر گوما»[4] توضیح میدهد که پذیرش محدودیت ذاتی، ما را آماده میکند تا محدودیتهای اخلاقی و مدنیای را بپذیریم که در نهایت ما را در برابر دیگران شکل میدهند. زیرا بخش بزرگی از خشونت و جنگها بر اساس رویکردهایی است که از قدرت، طمع و نبود محدودیتهای خیالی سخن میگویند، در حالی که آگاهی از خود محدودیت با تمایل به انباشت از طریق خشونت و جنگ ناسازگار است. ما بخشی از طبیعت هستیم و میدانیم که طبیعت و زمین محدود هستند. علم به ما کمک میکند تا بفهمیم که باید تمایل غریزی خود به قدرت را محدود کنیم و باید از این اکوسیستم بزرگ و محدود که شامل همه مردم جهان است، مراقبت کنیم. این محدودیتها و قیود که با علم کشف میکنیم میتوانند به ما در ساختن صلح کمک کنند.
«علم، سپری است در برابر دروغها، فریبهای منفعتطلبانه و حقایق پوشالی.»
سوم اینکه، اخلاق علمی با دیدگاهی جهانی و فراگیر، بر اساس این حقیقت که همه انسانها مجموعههای زیستی محدود و گذرا و بخشی از طبیعت هستند، توضیح میدهد که اهداف همواره مقدم بر ابزارهاست و همه افراد دارای حقوق و کرامت یکسانیاند. علم، جهانی و برابر است. گروههای زیادی از دانشمندان در کشورهایی در حال نزاع روی پروژههای تحقیقاتی با هم کار کرده و نتایج را به صورت باز و در دسترس همگان منتشر کردهاند. به همین دلیل، از دیدگاه برابری زیستی و حقوق برابر برای همه انسانها، نگرش علمی به راهحلهایی که تنها برای عدهای معدود طراحی شدهاند، بیاعتماد است و همواره میپرسد که این راهحلها برای چه و برای چه کسانی پیشنهاد شدهاند. آیا این راهحلها برای رفع نیازهای جهانی انسانی (کنونی و آینده) هستند یا برای منافع پنهانی که منجر به سودهای کلان برای تنها عدهای اندک میشوند؟ آیا این ابزارها برای قدرت و انباشت هستند یا برای عدالت و صلح جهانی؟
در نهایت، میدانیم که علم میتواند به ما کمک کند تا بر اساس شواهد، دادهها و احتمالات، تصمیمات خود را بهطور عینیتری بگیریم. احتمال اینکه آنچه در روزنامه میخوانیم یا در اینترنت و شبکههای اجتماعی پیدا میکنیم نادرست باشد چقدر است؟ احتمال اینکه آنچه در تبلیغات تجاری میشنویم درست باشد چقدر است؟ احتمال اینکه آنچه در یک کانال تلویزیونی خاص میشنویم به ظاهر حقیقتی بدیل باشد چقدر است؟ احتمال اینکه امسال قربانی یک حمله تروریستی شویم و احتمال اینکه دچار حادثه یا حمله قلبی شویم چقدر است؟ علم میتواند پاسخهای کمی به همه این سوالات ارائه دهد. اما حتی اگر زمان کافی برای برآورد دقیق نداشته باشیم، نگرش علمی شامل پرسیدن سوالات، اندیشیدن به اینکه پاسخها و احتمالات چه میتوانند باشند، جستجوی شواهد (برای مثال، مقایسه با منابع دیگر و بهویژه اطمینان از اعتبار آنها) و در نهایت، اتخاذ تصمیمی است که بهطور حتم بر اصول اخلاقی و صلح استوار خواهد بود.
«نگرش علمی شامل پرسش، جستجوی شواهد و اتخاذ تصمیمی است که بر اصول اخلاقی و صلح استوار باشد.»
البته علم تنها رشتهای نیست که برای شناسایی آنچه میتواند برای بسیاری از مردم و نسلهای آینده مضر باشد و در نهایت منجر به ایجاد صلح شود، منابعی برای جدا کردن واقعیت از افسانهها و اشتباهاتی که به ما گفته میشود، ارائه میدهد. بسیاری از رشتههای خلاقانه مانند فلسفه، ادبیات و هنر به تفکر انتقادی کمک میکنند. همه چیز مکمل یکدیگر است و همه چیز کمککننده است. در واقع، فیلسوف «امیلیو یدو»[5] تکامل ایده رفاه برای یونانیان را توضیح میدهد و نشان میدهد که چگونه آنها از مفهومی مبتنی بر «خوب داشتن» (داشتن قدرت، اشیاء، بردگان) به «خوب بودن» که بر ارزشهایی مانند تعادل، خرد و شادی استوار است، حرکت کردند. این راه به سوی رفاه، دروازهای به دنیای اخلاق است که بر اساس کرامت همه انسانها بنا شده و ما بیش از دو هزار سال است که به دنبال آن هستیم. اما علم یک عامل بسیار مهم در این راه به سوی صلح است زیرا ابزارهای موثری برای دسترسی به انرژی و آب، درمان بیماریها، تغذیه همگانی و بسیاری موارد دیگر به ما ارائه میدهد. همانطور که نقاش «آنتونیو لوپز»[6] گفته است: “اوضاع جدی خواهد شد. باید بیشتر به دانشمندان گوش دهیم تا به بانکداران. اینگونه باید برای خیر همگان باشد.”
[1] Herman Daly
[2] Atul Gawande
[3] California Institute of Technology
[4] Javier Gomá
[5] Emilio Lledó
[6] Antonio López