فناوریهای دیجیتال تأثیر زیادی روی بسیاری از حوزههای اقتصادی و اجتماعی زندگی دارند. تأثیر آنها بر بازار کار یکی از جدیترینهاست و به دلیل پتانسیل و قابلیت جایگزین کردن کارگران موجود، منجر به طیف وسیعی از انواع ترس شده است. انکار تغییر بازار کار توسط فناوریهای دیجیتال غیرممکن است و فناوریهای جدید این موضوع را غیرممکنتر هم میکنند. سوال اصلی این است که تغییر در نتیجه دیجیتالی شدن تا چه حد رشد خواهد داشت و چقدر گسترده خواهد بود و کدام حرفهها و به چه طریقی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. مطالعات انجام شده Dataland Germany درباره ترند مشاغل آینده این اثرات را برای گروههای مختلف مشاغل تا سال ۲۰۳۵ تجزیه و تحلیل کرده و گزارشی که مطالعه میکنید توسط کمپانی معتبر Deloitte گردآوری شده است.
ترکیب دو مدل کمّی در مورد توان فناوری برای جایگزین کردن نیروی کار و تغییرات تقاضا نشان میدهد ما بیکار نخواهیم شد و حتی ممکن است مشاغل بیشتری هم شکل بگیرند. اما قطعا تغییرات عمده و قابل توجهی در بازار کار به وجود خواهد آمد؛ ایجاد مشاغل خاص، مشاغلی که در آینده شکل میگیرند و تقاضای زیادی دارند و به سختی جایگزین میشوند و مشاغلی که از این تغییرات آسیب خواهند دید.
عامل موفقیت در مشاغل آینده، همدلی، تعامل و تخصص است.
تکنولوژی و دنیای در حال تغییر
فناوریهای جدید و در حال تغییر همیشه شیوه کار ما و دنیایی که در آن کار میکنیم را تغییر دادهاند؛ اخیرا با معرفی اینترنت، پیش از آن ظهور کامپیوترها و در آغاز قرن گذشته با برقرساندن به کارخانهها. فناوریهای جدید، مانند تجزیه و تحلیل دادهها، رباتیک، اتوماسیون فرآیندها، یادگیری ماشینی، پردازش زبان طبیعی (Natural Language Processing) و بینایی کامپیوتری (Computer Vision) ، فناوریهایی مقطعی هستند که میتوانند به طرق مختلف مورد استفاده قرار بگیرند و در حال حاضر بیشترین کاربرد را دارند و پیامدهای گسترده آنها روی اقتصاد، سازماندهی شرکتها و بازار کار به وضوح قابل مشاهده است.
یک تصویر کامل و واقعی از تحولات آینده بازار کار باید شامل سه عامل اصلی باشد:
۱. تقاضا برای محصولات و خدمات که به دلیل تحولات جمعیتی و به طور غیرمستقیم و برای مشاغل مختلف در حال تغییر است.
۲. مشاغل به طور کامل تحت تأثیر پیشرفتهای فناوری قرار نمیگیرند، چرا که شامل طیف گستردهای از فعالیتها هستند که فناوری به طرق مختلف روی آنها تأثیر میگذارد.
۳. فناوریهای دیجیتال بسیار متنوع هستند و برخی از آنها مثل رباتیک یا تجزیه و تحلیل دادهها، تأثیرات بسیار متفاوتی روی مشاغل دارند.
استفاده از فناوریهای جدید لزوما نباید جایگزین مشاغل قدیمی شوند، اما میتوانند آنها را گسترش دهند یا پیشتیبانی کنند.
تمرکز این گزارش روی شناسایی مشاغلی است که در سالهای آینده تقاضای بیشتری خواهند داشت و در عین حال میتوانند تا حد محدود و معقولی توسط فناوریهای جدید خودکار شوند. این مشاغل را «مشاغل آینده» مینامیم.
تجزیه و تحلیل مبتنی بر مدل در دنیای حرفهای سال ۲۰۳۵
هدف مطالعات انجام شده در آلمان برای پاسخگویی به سوالات زیر است:
- اتوماسیون فرآیندها چقدر میتواند زمان کار افراد را کم کند؟
- کدام فناوریها چه تأثیراتی روی مشاغل دارند؟
- وقتی این یافتهها با پیشبینیهای روند تقاضا ترکیب شوند، کدام مشاغل بیشترین پتانسیل را برای رشد در آینده دارند؟
این مطالعه مدلی برای قابلیت جایگزینی فناوری را توسعه داده که تأثیر فناوریهای دیجیتال بر فعالیتها و مشاغل را تجزیه و تحلیل میکند و مشخص میکند چقدر زمان برای هر شغلی لازم است. این تحلیل برای ۱۰۰ گروه از مشاغل و حدود ۱۰۰۰ شغل انجام شده است.
اتوماسیون به خودی خود فرآیند جدیدی نیست. معرفی فناوریهای مقطعی که پیشتر گفته شد، منجر به اتوماسیون در بسیاری از زمینهها از جمله تولید شده است. فناوریهای دیجیتال جدید، هم بر بخش صنعتی و به طور خاص Industry 4.0 و هم روی بخش خدمات تأثیر گذاشته است. اگرچه موجهای قبلی اتوماسیون منجر به بیکاری طولانیمدت نشد و کارگران اخراج شده دوباره در سایر صنایع و حرفههای در حال رشد مشغول به کار شدند، اما کشورهای زیادی پیش از بحران کرونا با بیکاری کمسابقه روبرو بودند و بعد از آن هم این نگرانی به وجود آمد که فرآیند اتوماسیون کارها را انجام دهد.
۵ ترند دنیای مشاغل تا سال ۲۰۳۵
مشاغل آینده نیاز به تعامل با افراد دیگر و همدلی دارند و فقط تا حدی میتوانند خودکار باشند. توسعه فناوری به سرعت در حال پیشرفت است، اما بخش بزرگی از فعالیتها احتمالا هنوز باید توسط افراد انجام شود و نه ماشینها. به طور کلی میتوان انتظار داشت مشاغلی که در آنها تعامل و همدلی با سایر افراد بخش مهمی از محتوای شغلی و زمان کاری را تشکیل میدهد، تحت تأثیر اتوماسیون قرار نگیرند. اگر مشخص شود تقاضا برای این نوع از مشاغل در حال افزایش است، میتوان آنها را جزو مشاغل آینده به حساب آورد.
به طور کلی، در تمام ۱۰۰۰ شغل و ۱۰۰ گروه شغلی مورد تجزیه و تحلیل در این مطالعه، به طور متوسط ۶۵ درصد از زمان کاری کارکنان را نمیتوان با فناوریهای جدید جایگزین کرد. به عبارت دیگر، فعالیتهایی که کارکنان دو سوم زمان کاری خود را صرف انجام آنها میکنند، فقط توسط افراد قابل انجام است؛ به این دلیل که این فعالیتها به مهارتهای تعاملی و تحلیلی نیاز دارند.
بر این اساس، میانگین جایگزینپذیری کلی با شش فناوری ذکر شده ۳۵ درصد است. مشاغل آینده آنهایی هستند که رشد تقاضای بالایی تا سال ۲۰۳۵ دارند و قابلیت جایگزین کردن آنها توسط فناوری کم (کمتر از ۳۵ درصد زمان کار) است. در تصویر زیر، این مشاغل، نقاط سبز روشن در ناحیه خاکستری ماتریس هستند.
با توجه به تصویر بالا، مشاغل آینده در درجه اول در زمینههای حرفهای از جمله بهداشت، خدمات اجتماعی، آموزش و پرورش، مدیریت و سازماندهی کسبوکارها و قانون است. وجه مشترک این حرفهها اهمیت فراوان وجود انسان در آنهاست. تعامل در بسیاری از این مشاغل با توجه به وضعیت فعلی فناوریهای دیجیتال، هسته اصلی است و به سختی میتوان آنها را جایگزین کرد.
در مقابل، مشاغلی که در آینده تقاضای کمتری خواهند داشت و اغلب دارای درجه بسیار پایینتری از تعامل انسانی و نسبت بالایی از فعالیتهای روتین و معمولی هستند، راحتتر توسط فناوری جایگزین میشوند (نقاط آبی روشن در ماتریس). نمونههایی از این مشاغل در گروههای شغلی فلزکاری، ساختوساز و تولید مواد غذایی و آب آشامیدنی است. وجه اشتراک این مشاغل، اهمیت بالای فعالیتهای یدی و فیزیکی است که بر خلاف مشاغل تعاملی آینده، میتوانند آسانتر با فناوری جایگزین شوند.
رشد مشاغل در آینده احتمالا بیش از حذف و از دست دادن آنها خواهد بود.
با نگاهی به گذشته و از منظر تاریخی میتوان دید با ورود فناوریهای جدید و ظهور پدیدهای به نام اتوماسیون، بیکاری طولانیمدت گریبانگیر نیروی کار بوده است. نه به این معنی که مشاغل و صنایع ثابت ماندند و هیچ تغییری در بازار کار به وجود نیامد. در واقع گزاره بالا به این معنی است که از دست دادن یک شغل با افزایش تقاضا در سایر مشاغل و مناطق جبران شده است.
اولین موجهای دیجیتالی شدن نمونهای از این موضوع است. مطالعهای در سال ۲۰۱۵ توسط Deloitte انجام شد که در آن برخی از مشاغل را بررسی کرده بود که بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۴ در بریتانیا از بین رفته بودند. بیشتر منشیها و تایپیستها اخراج شدند که با بیش از ۱۱۰هزار شغل مطابقت داشتند و توانستند بعد از مدتی در صنایع دیگر مشغول به کار شوند. در سایر حوزهها، جهانی شدن احتمالا اصلیترین دلیل از دست رفتن مشاغل بوده است. بین ۷۰ تا ۸۰ درصد مشاغل در صنایع فلزکاری، خیاطی و فرآوری چرم از بین رفتند. با وجود این از دست رفتن، نرخ اشتغال در بریتانیا به شدت و حدود یک چهارم افزایش پیدا کرد. مشاغل جدیدی در بخش خدمات به ویژه در حوزههای بهداشت، آموزش و مشاوره ایجاد شد. برای مثال، تعداد مدیران فناوری اطلاعات سه برابر شد و مشاغلی مثل دستیار پرستاری نیز تا حدود ۹۰۹ درصد افزایش پیدا کردند.
حال با نگاهی به آینده، شبیهسازی جایگزینپذیری مشاغل توسط فناوریهای جدید و توسعه تقاضا نشان میدهد الگو احتمالا به همان روال قبل باشد. فرض را بر این میگیریم تقاضا برای مشاغل آینده تا سال ۲۰۳۵ به اندازه ۲.۱ میلیون افزایش پیدا کند. سایر مشاغل قابلیت جایگزینی فناوری بالاتر از حد متوسط دارند، اما به دلیل افزایش تقاضا همچنان به عنوان مشاغل مهم شناخته میشوند و ما رشدی ۰.۸ میلیونی برای آنها قائل هستیم.
در مقابل هر تولیدی، زوالی نیز وجود دارد. طبق بررسیهای انجام شده ۱.۱ میلیون شغل در مناطقی که تقاضای کمتری دارند و به راحتی قابل جایگزینی هستند و ۰.۵ میلیون شغل که جایگزینی آنها دشوار است اما تقاضای کمتری دارند، از بین خواهد رفت. بنابراین اثر خالص مثبت است. بر اساس محاسبات موسسه فدرال آموزش فنی و حرفهای (Bundesinstitut für Berufsbildung) در آلمان که با نام BIBB هم شناخته میشود، تا سال ۲۰۳۵، ۱.۳ میلیون شغل جدید در گروههای شغلی در نظر گرفته شده وجود خواهد داشت.
افزایش مشاغل آینده بیشتر در گروههای شغلی بهداشت، آموزش و مدیریت است.
مشاغل آینده که جایگزین کردن آنها با شش فناوری کلیدی که پیشتر گفته شد دشوار است و احتمالا همزمان با افزایش تقاضا مواجه خواهند شد، میتوانند در ده دسته قرار بگیرند. مشاغل در بخش بهداشت، آموزش و پرورش و مدیریت بیشترین سهم را خواهند داشت (۱.۸ میلیون از ۲.۱ میلیون شغل جدیدی که قرار است در آینده ایجاد شود.) مشاغل حوزه بهداشت ۲۶ درصد، مشاغل آموزشی و پرورشی ۲۰ درصد و مشاغل بخش مدیریت ۹ درصد رشد خواهند داشت.
کارشناسان MINT (ریاضیات، فناوری اطلاعات، علوم طبیعی و فناوری) [1] و همچنین مشاغل خلاق و فکری سهم کمتری دارند، اما به ترتیب ۱۶ و ۲۵ درصد رشد خواهند داشت. سایر مشاغل آینده را میتوان در حوزههای فروش و خدمات، رسانه، محیط زیست، مدیریت ساختوساز و حملونقل و تدارکات یافت.
علم رباتیک و تجزیه و تحلیل دادهها به طور خاص پیشگام اتوماسیون هستند.
رباتیک و تجزیه و تحلیل دادهها، فناوریهای کلیدی با بیشترین تأثیر هستند که در این مطالعه به آنها پرداخته شده است. این دو حوزه احتمالا بیشتری تأثیر را روی دنیای حرفهای آینده و اتوماسیون خواهند داشت.
در تمام ۱۰۰۰ شغل و بیش از ۱۰۰ گروه شغلی مورد تجزیه و تحلیل، میانگین جایگزینپذیری توسط رباتیک (به عنوان سهم زمان کار) ۱۵ درصد است (تقریبا نیمی از میانگین کل جایگزینی که ۳۵ درصد است.) برای تجزیه و تحلیل دادهها، میانگین جایگزینپذیری ۸ درصد است (کمی کمتر از یک چهارم میانگین کل، سمت چپ ماتریس). تجزیه و تحلیل دادهها به احتمال زیاد اثر مکمل و حمایتی دارد و میتواند فعالیتهای خاصی از مشاغل که جایگزینی آنها دشوار است (سمت راست ماتریس) به عهده بگیرد. با این حال، اینکه کدام فناوریها روی کدام مشاغل تأثیر میگذارند، بسیار فردی است و به عوامل مختلفی از جمله شرح شغل و ویژگیهای هر حرفه بستگی دارد. نمونههایی از حرفهها و گروههای شغلی که در آینده تقاضای بیشتری خواهند داشت و جایگزینپذیری آنها کم است، عمدتاً در بخش سلامت خواهند بود. به عنوان مثال، برای گروه شغلی «بهداشت و پرستاری، خدمات اورژانس و زنان و زایمان» رشد بالای ۲۰ درصد پیشبینی میشود که با افزایش تقاضا برای حدود ۲۲۵هزار شغل مطابقت دارد.
مشاغل آینده، فعالیتهای روتین کمتر، تحلیل بیشتر و تعاملات انسانی خواهند داشت.
مشاغل آینده با دو ویژگی کلیدی شناخته میشوند. اول اینکه نسبت به مشاغل گذشته و فعلی از فعالیتهای روتین کمتری برخوردار هستند و دوم، کم شدن فعالیتهای روتین مستلزم افزایش مهارتهای تحلیلی و تعاملی خواهد بود که بیشتر در حرفههای دانشگاهی و دانشمحور یافت میشود.
فرآیندها و فعالیتها برای تعیین خودکار بودن بسیار مهم هستند. هر چه کار روزمره فعالیتهای تکراری بیشتری داشته باشد، احتمال اینکه فرآیندها توسط فناوریهای جدید و با قابلیت برنامهریزی خودکار شوند بیشتر میشود.
برای تجزیه و تحلیل و مقایسه فعالیتها در این زمینه، مطالعه انجام شده از دستهبندی فعالیتها بر اساس مدل Alexandra Spitz-Oener استفاده کرده است. بر اساس این مدل، فعالیتها را میتوان بر اساس دو بعد، یعنی سطح تکراری بودن و الزامات، به پنج دسته اصلی تقسیم کرد و بنابراین آنها را از نظر الزامات و قابلیت اتوماسیون بررسی کرد.
فعالیتهای روتین دستی | بهرهبرداری، کنترل و تجهیز ماشینآلات |
فعالیتهای غیر روتین دستی | تعمیر ماشینآلات، بازسازی ساختمانها، سرویسدهی یا پذیرایی از مهمانان |
فعالیتهای روتین شناختی | محاسبه و حسابداری، تصحیح متون، اندازهگیری طول یا سایر واحدها |
فعالیتهای غیر روتین تحلیلی | تحقیق، تحلیل، ارزیابی، برنامهریزی، ساخت، طراحی، تفسیر |
فعالیتهای غیر روتین تعاملی | مذاکره، وکالت، سازماندهی، آموزش، خرید و فروش، تبلیغات، سرگرمی، ارائه، مدیریت |
بعد اول، فعالیتها به دو دسته روتین و غیر روتین تقسیم میشوند. فعالیتهای روتین از نظر توالی تفاوت زیادی با هم ندارند و به راحتی و با برنامهریزی قابلیت اتوماسیون دارند. در مقابل، فعالیتهای غیر روتین از تنوع بالاتری برخوردار هستند و اتوماسیون آنها دشوار است. به طور متوسط، مشاغل آینده تنها نیمی از گروههای حرفهای با فعالیتهای روتین خواهند بود و میانگین خودکارسازی آنها ۲۶ درصد است که به طور قابل توجهی کمتر از سایر مشاغل (۴۲ درصد) است. بنابراین تقاضا برای مشاغل با فعالیتهای متنوع و غیر روتین در آینده به طور قابل توجهی افزایش خواهد یافت، در حالی که مشاغل با فعالیتهای روتین تقاضای کمی خواهند داشت.
بعد دوم به الزامات فعالیتها میپردازد و آن را به جنبههای دستی، شناختی، تعاملی و تحلیلی تقسیم میکند. در حالی که مشاغل با الزامات دستی یا همان یدی هم فعالیتهای روتین و هم غیر روتین دارند، فعالیتهای تحلیلی، تعاملی و شناختی از این مدل پیروی نمیکنند. از آنجایی که فعالیتهای تعاملی و تحلیلی مانند تعامل با مشتری و برنامهریزی پروژه یا فروش بسیار فردی است، میتوان آنها را جزو فعالیتهای غیر روتین دستهبندی کرد و کارهایی شناختی مثل اندازهگیری و توجه به فواصل و طولها، به عنوان کارهایی با فعالیتهای روتین شناخته میشوند.
با نگاهی به دو بعد بالا میتوان توسعه تقاضا برای مشاغل آینده و روند آنها را طبقهبندی کرد. دو سوم این مشاغل شامل فعالیتهایی هستند که وظایف غیر روتین، تحلیلی و تعاملی دارند. بنابراین تعامل بین فردی و همچنین تفکر خلاق و استراتژیک در آینده بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت و نشان میدهد چرا مشاغل در گروههای بهداشت، آموزش و پرورش و مدیریت کسبوکار بیشترین سهم را در تقاضای شغلی آینده خواهند داشت.
مشاغل آینده نیازمند سطح بالایی از تخصص و دانش هستند.
افزایش تقاضا برای فعالیتهای تعاملی و تحلیلی نیاز به تخصص مفهومی و فنی را در بین کارکنان افزایش میدهد و در نتیجه نیاز به آموزش آکادمیک و حضور دانشگاهیان بیشتر میشود. به منظور بررسی اینکه آیا بازار کار واقعا در حال حرکت به سمت دنیای حرفهای مبتنی بر دانش است یا نه، میانگین صلاحیت مورد نیاز برای ۱۰۰۰ شغل بررسی شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بین مشاغل آینده و سایر مشاغل مقایسه صورت گرفت و برای این کار از چهار دسته صلاحیت موسسه آموزش فنی و حرفهای آلمان استفاده شده است.
سطح نیاز | صلاحیت حرفهای مورد نیاز |
فعالیتهای کمکی و کارآموزی | تخصص خاصی مورد نیاز نیست |
فعالیتهای فنی | حداقل ۲ سال آموزش حرفهای |
فعالیتهای تخصصی پیچیده | کارشناس ارشد یا تکنسین یا دانشآموخته مدارس فنی و حرفهای و دارای مدرک معتبر دانشگاهی |
فعالیتهای بسیار پیچیده | حداقل چهار سال تحصیلات آکادمیک کامل |
تجزیه و تحلیل نشان میدهد مشاغل آینده سهم ۵۰ درصدی از مشاغل با مدارک تحصیلی یا مدارک مشابه خواهند داشت. به طور خاص، سهم مشاغلی که حداقل به چهار سال تحصیلات تخصصی نیاز دارند، یک سوم مشاغل آینده و پنج برابر مشاغل دیگر است. همچنین مشخص است مشاغلی که در آینده تقاضای بیشتری خواهند داشت و فقط اندکی قابل جایگزینی هستند، سهم قابل توجهی از کارشناسان و متخصصان را در بر میگیرند. یکی از گروههای شغلی که نماد این افزایش است، تقاضای قوی برای کارشناسان STEM است که انتظار میرود تا سال ۲۰۳۵ تعداد آنها ۱۶ درصد افزایش پیدا کند.
چالشهای استراتژیک؛ ثمره تغییرات ایجاد شده توسط فناوریهای دیجیتال
تغییرات ایجاد شده توسط فناوریهای دیجیتال در هر صورت اساسی خواهند بود و چالشهای استراتژیک زیادی را به همراه خواهند داشت. پنج مورد از این موارد که به ویژه برای سازمانها مهم خواهد بود به شرح زیر است:
شناسایی نیازهای آینده و آموزش سیستماتیک نیروی کار
شرکتها باید با تجزیه و تحلیل دقیق و با برآورده کردن نیازهای نیروی کار و کسبوکار، برای تغییر آماده شوند. آموزش نیروی کار موجود نقش مهمی دارد. پیری جامعه و کمبود نیروی کار ماهر نه تنها روی تقاضای کلی شغلی و اقتصادی تأثیر میگذارد، بلکه روی بازارهای کار هم مؤثر است.
طراحی مجدد مشاغل و افزایش بهرهوری
استفاده از فناوریهای جدید روی مشاغل آینده تأثیر میگذارد، چرا که باعث میشود مشاغل و فعالیتها دوباره طراحی شوند. کار با ماشینها مهم خواهد شد و از یک سو نیازمند درک تکنولوژیکی و دانش تخصصی است و از سوی دیگر مهارتهای اجتماعی را هم افزایش میدهد. در واقع مهارتهای ارتباطی و همکاری و درک خدمات تنها زمین بازی انسانها باقی خواهد ماند.
ارتقای مهارتهای اجتماعی از طریق فرهنگ سازمانی
آموزش مهارتهای اجتماعی و تقویت همدلی دشوار است و این شاید اصلیترین تفاوت مهارتهای فنی با مهارتهای انسانی باشد. مهارتهایی مثل خلاقیت، تفکر انتقادی یا انعطافپذیری باید در فرهنگ سازمانی تثبیت شده و در زندگی و جامعه ترویج پیدا کند. بنابراین شرکتها باید به طور فزاینده خود را برای تبدیل شدن به سازمانهای اجتماعی آماده کنند و فرهنگ خود را به صورت آگاهانه شکل دهند.
بازاندایشی در فضای شرکت؛ امکان تعامل فیزیکی و مجازی
طراحی مشاغل و فرصتهای شغلی با فناوریهای جدید تغییر میکنند و فناوری هم فرصتی برای ایجاد انعطافپذیری ارائه میدهد. مشاغل از راه دور نمونهای از این موارد هستند و بحران کرونا ثابت کرد اگر فشار برای تغییر به اندازه کافی زیاد باشد، میتوان خیلی سریع آن را پیش برد. احتمالا در آینده شاهد دورکاری و فرصتهای شغلی فریلنس بیشتری خواهیم بود و اینجاست که همکاری مجازی و ارائه و انتقال دانش و ابزارها و مهارتها بسیار مهم خواهد بود.
استفاده از امکانات مدلهای جدید کسبوکار و افزایش انعطافپذیری
انعطافپذیری میتواند به این معنا باشد که شرکتها باید شکلهای گوناگون حضور و فعالیت نیروی کار را در سیاستها و استراتژیهای خود تعریف کنند و تغییر فعالیتها به صورت فریلنس، کارگران ساعتی و کار گروهی امکان دستیابی به استعدادها و همدلی و تعامل را تا حد زیادی افزایش میدهد. زمانی که مهارتهای بسیاری تخصصی مورد نیاز باشد، اشکال جدید کار کردن و دسترسی به پلتفرمها و شبکههای مربوطه میتواند تنها راه موفقیت باشد.
جمعبندی و سخن آخر
مشاغل آینده با سه ویژگی اصلی شناخته میشوند؛ تعاملی هستند، فعالیتهای متنوع و غیر روتین دارند و دانشمحور هستند.
در فعالیتهای تعاملی، ارتباطات انسانی، کار تیمی و همدلی به طور فزایندهای اهمیت پیدا میکنند. فعالیتهای غیر روتین و متنوع در یک موقعیت شغلی نیازمند خلاقیت و رویکردهای تحلیلی است و تخصص مبتنی بر مدارک تحصیلی دانشگاهی به طور فزاینده اهمیت پیدا میکند و نیروی کار متخصص در اکثر موقعیتهای شغلی استخدام میشود و فرصتی برای خدمت و پیشرفت دارد.
این گزارش که ۵ ترند و گرایش دنیای کار آینده را نشان میدهد، پیشبینی دقیقی با خود ندارد و صرفا راهنمایی است که میتواند جهت حرکت دنیای کار را نشان دهد. تغییر در تقاضا و تأثیر فناوریهای دیجیتال میتواند شالوده و آینده دنیای کار را دگرگون کند.
نتیجه مهم این گزارش نشان میدهد کار انسان با دیجیتالی شدن صنایع از بین نمیرود و برعکس، پتانسیل اتوماسیون و فناوریهای جدید باعث خلق مشاغل جدید میشوند و باید شاهد افزایش نرخ خالص اشتغال باشیم.
با این حال، تغییرات ساختاری چشمگیر خواهند بود؛ تخصص حرفهای مهم خواهد شد، نقش تعامل و ارتباطات انسانی برای پایداری مشاغل تعیینکننده خواهد بود و افزایش اشتغال در گروههای شغلی خاصی که در طول گزارش به آنها اشاره شد متمرکز خواهد بود.
عامل مهم در نحوه اثرگذاری فناوریهای دیجیتال بر مشاغل این است که آیا فناوری میتواند جایگزین فعالیتهای فردی شود یا برای فعالیتهای اصلی و مهم هر شغل، ظرفیتهای جدید آزاد میشود و آنها را بهرهورتر میکند. تأثیر مورد انتظار به نیازهای گروههای شغلی خاص، صنعت و مهارتهای مورد نیاز بستگی دارد و به تحلیلهای بسیار دقیق نیاز است.
[1] Mathematics, Information Technology, Natural Sciences and Technology