در طول تاریخ و در سراسر جهان، رهبران مذهبی و فلیسوفان زیادی بر فضیلت قدردانی تأکید کردهاند. برخی حتی قدردانی را به عنوان «چسب اجتماعی» توصیفکردهاند که روابط میان دوستان، خانواده و زوجهای عاشق را تقویت میکند و مثل ستون فقرات جامعه انسانی عمل میکند.
اما قدردانی دقیقا چیست؟ از کجا سرچشمه میگیرد؟ چرا برخی افراد به طور طبیعی نسبت به دیگران سپاسگزارتر هستند؟ آیا راهی وجود دارد بتوانیم احساسات و ابراز قدردانی بیشتری را در خود پرورش دهیم؟
در بیش از دو دهه گذشته، دانشمندان در جهت درک ریشههای بیولوژیکی قدردانی، فواید مختلف آن و راههای پرورش این احساس در زندگی پیشرفتهای بزرگی داشتهاند.
قدردانی [1] احساسی شبیه تحسین کردن است. انجمن روانشناسی آمریکا این پدیده را به طور دقیق به عنوان «احساس شادی و سپاسگزاری در پاسخ به یک اتفاق خوشایند» تعریف میکند. قدردانی هم یک حالت است و هم یک ویژگی شخصیتی. به زبان سادهتر، فرد میتواند در یک لحظه خاص از کسی یا چیزی قدردانی کند و همچنین میتواند به طور بلندمدت قدردانی را به عنوان یک ویژگی شخصیتی مثبت داشته باشد و به دیگران ابراز کند. در این مقاله درباره تعریف قدردانی و اهمیت آن در زندگی صحبت میکنیم.
به گفته دکتر «رابرت امونز»، روانشناس آمریکایی، احساس قدردانی دو مرحله دارد:
۱. پذیرش خوبیهای زندگی؛ در این حالت ما تأیید میکنیم زندگی خوب است و عناصری دارد که آن را ارزشمند میکند.
۲. شناخت این موضوع که منبع خوبیها خارج از خود فرد هستند. انسان میتواند از خالق خود، دیگر افراد، حیوانات و به طور کلی از جهان هستی سپاسگزار باشد. در این مرحله انسان به این درک میرسد که خوبیهایی که در زندگی وجود دارند از کجا آمدهاند و از چه کسی باید قدردانی کند.
قدردانی چیست؟
بسیاری به طور غریزی درک میکنند قدردانی چیست، اما تعریف دقیق آن میتواند به طور شگفتانگیزی دشوار باشد. آیا قدردانی یک احساس است؟ یک فضیلت است؟ یا یک رفتار؟ در واقع قدردانی میتواند در زمینههای مختلف برای افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد. با این حال، پژوهشگران چارچوبهایی برای مفهوم قدردانی تعریف کردهاند تا بتوان آن را به صورت علمی مطالعه کرد.
منشأ قدردانی
پژوهشها نشان میدهند قدردانی صرفا یک سازه فرهنگی نیست. این مفهوم ریشههای عمیقی در تاریخ تکامل انسان، مغز و DNA دارد و از دوران کودکی در وجود انسانها نهادینه شده است.
حتی حیواناتی مثل ماهیها، پرندگان و خفاشها در فعالیتهایی به نام «دوستی متقابل» [2] شرکت میکنند؛ یعنی رفتارهایی که یک حیوان برای کمک به دیگری انجام میدهد، حتی اگر به ضرر خودش باشد. به نظر میرسد این رفتارها به دلیل تشخیص غریزی این موضوع انجام میشود که فرد دیگر ممکن است در آینده این لطف را جبران کند. بسیاری از دانشمندان این تمایل به جبران را به عنوان نوعی قدردانی تلقی میکنند. در واقع، برخی دانشمندان این تفکر را دارند که قدردانی ممکن است به عنوان یک مکانیزم تمایلی شکل گرفته باشد تا این ایثار را تقویت کند و به این ترتیب غریبهها را به دوستان و متحدانی تبدیل کند که احتمالا بیشتر به یکدیگر کمک خواهند کرد.
شواهدی که این فرضیه را تأیید میکند، بخشی از پژوهشهای انجام شده روی نخستیهاست. مطالعات نشان دادهاند که شامپانزهها بیشتر تمایل دارند غذا را با شامپانزهای که پیشتر همدیگر را تمیز کردهاند تقسیم کنند و همچنین بیشتر احتمال دارد به شامپانزهای که در گذشته به آنها کمک کرده، در انجام کاری کمک کنند.
تحقیقات علوم اعصاب [3] مناطقی در مغز را شناسایی کردهاند که احتمالا در تجربه و ابراز قدردانی دخیل هستند و این موضوع نشاندهنده شواهد بیشتری مبنی بر این فرضیه است که قدردانی جزئی ذاتی از وجود و تجربه انسان است. علاوه بر این، چند مطالعه، ژنهای خاصی را شناسایی کردهاند که ممکن است زیربنای توانایی ما برای تجربه قدردانی باشند.
مطالعات اخیر به بررسی ریشههای توسعه قدردانی پرداختهاند. این پژوهشها نشان میدهند حتی کودکان نسبتا کمسن هم دارای نوعی درک از قدردانی هستند که با رشد آنها توسعه پیدا میکند. این موضوع دوباره نشان میدهد ریشههای قدردانی بسیار عمیقاند و در بخشهای مختلف تجربه انسانی حضور دارند.
عوامل فردی مرتبط با قدردانی
حتی اگر انسانها به عنوان یک گونه جانوری تمایل کلی به قدردانی داشته باشند، چه عواملی تعیین میکنند که آیا یک فرد احساس قدردانی میکند یا نه؟ میتوان به مجموعهای از عوامل، از جمله عوامل شخصیتی، شناختی و جنسیتی، که احتمال تجربه قدردانی یا داشتن گرایش قدردانی را تحت تأثیر قرار میدهند اشاره کرد.
چندین مطالعه به بررسی این موضوع پرداختهاند که آیا عوامل شخصیتی خاص، مانند برونگرایی، سازگاری، وظیفهشناسی، روانرنجوری [4] یا پذیرایی تجربه، با قدردانی درونی مرتبط هستند یا نه و نتایج این مطالعات متفاوت بوده است. مطالعات دیگر شواهدی را یافتهاند که نشان میدهد قدردانی ممکن است به عنوان یک عامل شخصیتی مستقل، مفهومسازی شود.
چندین عامل شناختی هم میتوانند روی میزان قدردانی یک فرد در یک موقعیت خاص تأثیر بگذارند. این عوامل شامل موارد زیر است:
- درک نیتهای دهنده (یعنی اینکه آیا دهنده به دلیل ایثار خالص عمل کرده یا به خاطر انگیزههای خودخواهانه مانند تمایل به بهبود شهرت خود)
- هزینه ظاهری برای دهنده
- ارزش ادراکشده هدیه/لطف برای گیرنده (اینکه آیا هدیه/لطف به اختیار داده شده یا از سر اجبار بوده)
- میزان اعتقاد گیرنده به اراده آزاد
ویژگیهای خاص دیگری نیز شناسایی شدهاند که به عنوان موانع قدردانی عمل میکنند. این ویژگیها شامل حسادت، مادیگرایی، خودشیفتگی و بدبینی هستند.
عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با قدردانی
تحقیقات نشان میدهند عوامل اجتماعی از جمله تأثیرات فرهنگی و روشهای فرزندپروری ممکن است روی تمایل فرد به تجربه قدردانی تأثیرگذار باشد. مطالعات متعددی گزارش دادهاند که بین عناصر مذهبی/معنوی درونی با قدردانی ارتباطی وجود دارد و این موضوع نشان میدهد ممکن است پیوندی بین دین و قدردانی وجود داشته باشد.
فرهنگ نیز تا حد زیادی میتواند بر تجربه قدردانی افراد تأثیر بگذارد. برای مثال، طبق نتیجه تحقیقات به عمل آمده، مردان در ایالات متحده کمتر از مردان در آلمان قدردانی را تجربه میکنند و مطالعهای دیگر نشان داده کودکان آمریکایی، برزیلی، چینی و روسی در سنین مختلف میزان متفاوتی از قدردانی را ابراز میکنند.
مزایای فردی قدردانی
قدردانی میتواند مزایای فردی زیادی داشته باشد؛ از جمله بهبود سلامت جسم و روان، افزایش شادی و رضایت از زندگی، کاهش مادیگرایی و بسیاری موارد دیگر. افراد قدردان سالمتر هستند و تمرینهای علمی طراحی شده برای افزایش قدردانی میتوانند سلامت افراد را بهبود ببخشند و آنها را به عادتهای سالمتر ترغیب کنند.
مطالعات زیادی به بررسی ارتباطات ممکن بین قدردانی و عناصر مختلف از رفاه روانی پرداختهاند. به طور کلی، افراد قدردانتر شادتر، راضیتر از زندگی خود، کمتر مادیگرا و کمتر دچار خستگی مفرط هستند. همچنین برخی از مطالعات نشان دادهاند تمرینات قدردانی مثل نگهداری دفترچهای برای قدرانی یا نوشتن نامه میتواند شادی و حال خوب افراد را افزایش دهد.
قدردانی ممکن است به افرادی که با چالشهای پزشکی و روانی مختلف مواجه هستند کمک کند. برای مثال، مطالعهای نشان داد بیماران قلبی که قدردانی را میشناسند، خواب بهتری دارند، کمتر احساس خستگی میکنند و سطح التهاب سلولی پایینتری دارند. بیماران نارسایی قلبی که برای مدتی دفترچه قدردانی داشته و مواردی را در آن یادداشت میکردند، قدردانتر شدهاند و علائم التهاب در آنها کاهش پیدا کرده است. افراد قدردان کمتر دچار افسردگی میشوند و پس از حوادث یا وقایع بحرانی و آسیبزا، مقاومت بیشتری از خود نشان میدهند.
قدردانی را به عنوان «مادر همه فضیلتها» میشناسند و میتواند باعث فضایل دیگر مثل صبوری، فروتنی و خردورزی شو د.
مزایای اجتماعی قدردانی
با توجه به نقش قدردانی به عنوان «چسب اجتماعی» نباید تعجب کرد که مزایای اجتماعی آن هم بسیار زیاد باشد. تحقیقات نشان میدهد قدردانی افراد را به سخاوت، مهربانی و کمک کردن بیشتر تشویق میکند؛ روابط از جمله روابط عاشقانه را تقویت میکند و میتواند جو محیط کاری را بهبود ببخشد.
بین قدردانی و رفتار اجتماعی ارتباط مستقیمی وجود دارد. افراد قدردانتر، کمککنندهتر و سخاوتمندتر هستند و دستکاری تجربی احساسات مرتبط با قدردانی میتواند کمککردن و سخاوت را بیشتر کند. قدردانی همچنین در شکلگیری و حفظ روابط اجتماعی اهمیت دارد.
قدردانی به افراد کمک میکند افراد مناسبی را برای روابط آینده «پیدا کنند» و به آنها کمک میکند «یادآوری» کنند در روابط موجودشان چه خوبیهایی وجود دارد و از چه کسانی باید قدردان باشند و این موضوع آنها را به دوستان یا شریکانشان «پیوند» میدهد.
اگرچه تحقیقات زیادی روی قدردانی از کارکنان در محیط کار انجام نشده است، اما تعدادی از مطالعات نشان میدهند قدردانی میتواند به کارکنان کمک کند کار خود را بهتر انجام دهند، مؤثرتر باشند، رضایت شغلی بیشتری داشته باشند و با همکاران خود محترمانهتر رفتار کنند و حامی باشند.
[1] Gratitude
[2] Reciprocal Altruism
[3] Neuroscience
[4] Neuroticisim